دلدادگی (دفتر یاداشت من)

محلی برای درد دل با دوستان

دلدادگی (دفتر یاداشت من)

محلی برای درد دل با دوستان

نگه یار

ما عاشقیم و نگه یار به عالم ندهیم////////کرشمه معشوق به ماه تابان هم ندهیم

ما  که عمری منتظر گوشه چشمی بودیم///// بوسه حاصل به بهشت جاودان هم ندهیم

سختی زمانه

گر زمانه بر ما بسی سخت گرفته است//////گر  دشمنی ز دوستی پیشه گرفته است

گر به جهان کسی جویای حال ما نیست///// دل را چه غم که او به خلوت خو گرفته است

ناگفتنی ها عشق

باز دل گرفته ما قلم بر کاغذ دارد      باز این فرو بسته لب فکر نوشتن دارد

اما چه نویسد جایی که نوشتن جرم دارد    گفتن ز حقیقت نیز بسی تامل  دارد

پس بار دگر قلم ز دلدادگی ما نویسد      ز خلوت دیرین ما با یار دلربا نویسد

بار دگر وصف جمال یار کند دل        صحبت از ابروی دلربای یار کند دل

گوید که شکار کمان ابروی یار است    خوش به تماشای زلف آن خمار  است

از  لذت بی وصف هم آغوشی یار گوید     از زمزمه های سحری با آن طناز گوید

آز آن می ناب نوشیده به سحر گوید     از سوختن و خاکستر شدن خویش باز گوید

از یکی شدن با یار به وقت نمازش گوید    از کرشمه های آن طناز بوقت دیدار گوید

امید دارم که  دل توبه خویش یاد آرد       ناگفتنی ها عشق ز نامحرمان پنهان دارد