نقل آمد از شیخ عجل سعدی به کرار//که کار دیوانی نیست کار کم مایگان بد کردار
چون این پند شیخ به عهد ما فراموش شد// وزارت خانه ها پر زمدیران آکسفوردی شد
سر تولید آن رفت که بر رود زاینده رفت//همانی که بر بحر هامون و دریای ارومیه رفت
چاه های نف یکی بعد ز دیگری خشک شد//قیمت گاز و برق ز جان آدمی بسی افزون شد
تخم مرغ هم چون در، در شهر نایاب شد//دردانه مرغ افسانه بهر مردم شهر و روستا شد
به بازار کشور همه کالاها چینی گشت// هم گلابی و هم پرده، هم فرش کاشان اینچنینی گشت
نماند نشانی ز اعتبار بهر پاسپورت ایرانیان// گرفتند به غرب و شرق نقش سبابه از ایرانیان
دروغ سکه رایج به هر کوی و برزن بشد//از رسانه بجز این متاع دیگر صدایی خارج نشد
امید است که بار دگر خرد بر مدیریت باز گردد//ز همت خرد مدیران، وطن ز نو شکوفا گردد