مستی ما نه از می خوارگی ما است بل ز ازل این مایه مستی همره ما است
آن روز که یار دلربا چهره ما کرد این تحفه ز وجود ش، با گل ما همراه کرد
دل ما را ز ازل خمره می کردند /// زین می ناب، همه عمر مستی نصیب ما کردند
ما هوشیاری به جهان هیچ ندیدیم /// چون به ازل، یار خود می ناب همره ما کردند
ما سوخته عشقیم و درمان نپذیریم////////ما خاکستر آتش عشقیم، آرام نپذیریم
ما هم رهی جز باد سحر هیچ نپذیریم//////ما در سخن عشق، باد هم به حرم نپذیریم