فریاد که دگر دوست صادقی به جهان نیست//کسی که بتوان بدو اعتماد کرد دگر بین ما نیست./
فریاد که هر آن که به اعتماد میهمان خانه ما شد//به خیانت پی برکندن پی زخانه وفای ما شد./
کو آن یاران قدیمی که جان فدای دوست می کردند//بهر دوست جان خود به خفا نثار می کردند./
سعادت را گر سعادت یار گردد ز لطف یار دگر بار//یکی دوست جوانمرد او را همره گردد این بار/