دانی که عمر آدمی بس کوتاه بود/هفتاد، عمری بیش از نیمی از مردمان بود.
تو که بیش ز شصت هم اکنون داری//به چه امیدی آدم و عالم ز خود می رنجانی
شاید که فراموش کرده ای رفتن دوستان را//آن شاعر و آن مطرب و آن صاحب دنیا را
تا کی تو توانی ز صف بیرون مانی//از دست اجل تا به کی تو توانی به دور مانی
چند صباحی است تا منزل اخر به یقیین//چه گمان کرده ای که تو را نیست، این یقیین
کسی را گفتند که چون قصد نماز کنی بر صف جماعت علی درآیی و چون نیت غذا کنی بر سفره معاویه حاضر آیی
گفتا که آنجا نماز به غایت باشد و جای دیگر غذا به کمال. خرد امر می کند که هر چیز را در کمال آن یابی. گویا این شرح حال بسیاری از مردمان امروز است که سجاده نمازشان و سفره غذایشان را در نزد جماعتی متفاوت می گسترند و این را نشان از خرد خود می دانند و بر بزرگی اندیشه خود بس مباهات می کنند.