دلدادگی (دفتر یاداشت من)

محلی برای درد دل با دوستان

دلدادگی (دفتر یاداشت من)

محلی برای درد دل با دوستان

حاجی

حاجی در پی حق به کجا رفته بودی//در خانه یار بهر چه بیتوته  کرده بودی
گویی آن موقع که تو به حج رفته بودی//از بهر زیارت به طواف کعبه رفته بودی
خبر آمد که خدا در خانه خود غایب بود//آن کعبه سنگی ز خدای دل همی خالی بود
گویی او در پی لالایی طفل یتیمی بود//یا که در پی شامی بهر آن قحطی زده اتیوپیایی بود
یا که با اسیران در بند هم نوایی می کرد//سرود آزادی، به گوشه انفرادی نجوا می کرد
کاش تو هم آنموقع  یاد آنان کرده  بودی// بی بیتوته و سفر حج، باحق یکی  گشته بودی

تیرباران شاعر در سپیده دم

ولی شعرهای او هرگز تیر باران نخواهد شد//نوای شعر آمیخته با گلوله یقیناً جهان گیر خواهد شد

آرزوهای دوست

من هم رویایی دارم که همچون رویای توست

جهان آرزوهای من نیز زیبا چو رویاهای توست

من هم آرزوی خنده بر لبان کودکان دارم

ز ظلم و ظالم بکلی بی زاری دارم

من هم جهان بی برج و بارو می پسندم

جهان را بی شاه و بی گدا اینگونه می  پسندم

من هم پایکوبی را ز بهر شادی دوست دارم

نه بهر آمادگی جنگ آن را دوست دارم.

در رویای من هم جنگ بی معنی است

موشک و بمب افسانه و خیالی است

کودکان رویای من تنها عروسک در بغل دارند

کی  ز بیم  بم و موشک ترس به دل  دارند

خدایا آرزوهای خوب سعادت را افزون بگردان

خدایا ز کرم سعادت را سعادت افزون بگردان