دلدادگی (دفتر یاداشت من)

محلی برای درد دل با دوستان

دلدادگی (دفتر یاداشت من)

محلی برای درد دل با دوستان

شعر ما

هر بار خواستم که دکلمه ای چو سهراب کنم/// ذهن خویش شویم و نظم خویش چو نیما کنم

نمی دانم چرا دکلمه ام هر بار تمنای قافیه دارد/// گرچه بی وزن، با قافیه هم مشکل بسیار دارد

چه کنم این است سرشتی که بیان شعر ما دارد/// بی وزن و سبک است و به  قافیه هم جفنگ دارد

چه باک گر سخن نظم ما کسر علم عروض دارد///سخن دل بی وزن و قافیه هم خواهان بسیار دارد

خواست دل

 

دلم می خواهد که قلبها مهربان بودند///همه دلها بی کینه ، بی جدال بودند

دلم می خواهد که دشمن بی مکان بود///همه عالم فقط دوستی و دلبری بود

دلم می خواهد که دل ها عاشق بودند// به عشق خود  همه عمر پایبند بودند

دلم می خواهد نبود ذره ای کینه به عالم ///همه دریا دل ودوستدار خلق عالم

دلم می خواست که خوابم تعبیر می شد///دل ها بی غم همه عاشق به هم می شد

راه حسین (ع)

یکی گوید چرا آزادگی جرم است امروز/// سزای اندیشه، حبس بی پایان است امروز

مگر ما مسلمان نیستیم و پیرو راه حسین /// مگرآزادگی نیست الفبای آیین والای حسین

چه شد ما را که از راه حسین دور مانده ایم/// چرا از اخلاق حسینی بی نشان مانده ایم

بیا ای برادر بار دگر با هم اندیشه کنیم/// مرام حسین را به حق زنو زنده و پاینده کنیم

حسین به معرکه بر آزادگی بس تاکید کرد/// جمع بی دین نیز به آزاد بودن ترغیب کرد

حسین آزاده بود و بهر آزادگی جان داد /// هم جان خویش و هم هفتاد و دو آزاده دیگر داد

بندگی را جای نیست در مکتب مولا حسین/// بندگان را هیچ قرابت نیست با مولا حسین

ما که رهرو حسین می دانیم  جمع خود/// پس چرا آزاد اندیش نیستیم اندر جمع خود

پس فراموش کن ای برادر جمع بندگان //// همراه شو با یاران حسین  این جمع آزادگان